از هزار برگ
یکی در بهار
افتاد،
پرنده مویه می کرد
وقتی گُل
در سوگِ برگ
پیراهن چاک می داد،
بیداد می کند
باد خزان
در بهار،
پرنده نمی خواند،
گُل
دِق کرده است.
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم شهریور ۱۳۸۶ ساعت 11:55 توسط سيد مصطفي جهانبخت
|